اشعار محمد دنشمند " بیوگرافی "
محمد دانشمند ، در بهمن سال 1354 در شهر دیزیچه ،از استان اصفهان، در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود .این شهر در ساحل زاینده رود قرار دارد. از اینرو دوران کودکی را در محیطی سرسبز و خرم سپری کرد.
شعر "خانه ی مادر بزرگ" را ، در توصیف محیط سرسبز دوران کودکی سروده است.
کارهای کشاورزی در زمینهای برنج و گندم از او انسانی سخت کوش ساخت.
دوره دبستان و راهنمایی را در این شهر به پایان رساند . مسجد امام حسین علیه السلام ، شهر دیزیچه کانون فعالیت فرهنگی مذهبی در این شهر بود که در این فعالیتها شرکت داشت .
در سال 1368 در آزمون ورودی دبیرستان شبانه روزی نمونه آیه الله طالقانی اصفهان قبول شد و در طول چهار سال از محضر اساتید بزرگوار این دبیرستان بهره های فراوانی برد و در رشته ریاضی و فیزیک دیپلم گرفت.
این دبیرستان یکی از بزرگترین الطاف الهی بود که شامل حال او شد درباره الطاف الهی می گوید
صوفی در آرزوی پاداش روز فرداست
اینجا شراب باقی در کام ما مهیاست
پرسی دلیل آتش در عیش ما کدامست
بنگر به شعر عرفان آتش در آن عیانست
تا کنون چند شعر درباره تاثیر دوره چهارساله دبیرستان سروده است مانند:
گر نبود آن چار سال معرفت – بی گمان بر من هلاکت آمدی
گر نبود استاد و درس و مدرسه – در ره من کی هدایت آمدی
در سال 1377 از دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته مهندسی معدن مدرک کارشناسی گرفت و به خدمت سربازی رفت .
از آنجایی که به رشته مهندسی معدن علاقه نداشت در شغل برنامه نویسی نرم افزار ، به دنیای صنعت وارد شد . کار در این رشته پیچیده علمی از وی انسانی اهل منطق و ریاضی ساخت . و همزمان به مطالعه در زمینه های گوناگون علوم انسانی مشغول شد .
نویسندگی را با نوشتن خاطرات روزانه شروع کرد . این نوشته ها در دوره دانشجویی رنگ تحلیل مسائل روز را به خود گرفت.
علاقه زیادی به موسیقی سنتی ایران داشت ، این علاقه سبب شد که با اشعار بزرگان ادب آشنا شود. و در نوشته هایش از این اشعار استفاده می کرد
در دهه 90 با توسعه فضای مجازی تصمیم گرفت اندیشه های خود را در این فضا به اشتراک بگذارد.
از آنجایی که نوشته های او در آغاز ، چندان مورد توجه قرار نگرفت بارها روش نوشتن را عوض کرد تا شاید بتواند نظر خوانندگان را جلب کند.
در سال 1398 تصمیم گرفت نوشته های خود را در قالب شعر و داستان عرفانی ارائه دهد
از اینرو تصمیم گرفت شعر بگوید. نام عرفان را برای شعر خود برگزید هر چند بعدا از این نام پشیمان شد ولی نام بهتری پیدا نکرد.
اولین اشعار او تقلیدی از بزرگان ادب است مانند این شعر که نیم مصرع اول آن از استاد رهی معیری است
از گل شنیدم بوی او ، در غنچه دیدم روی او
بر قدسیان کوی او ، هر شب رسد فریاد من
بیشتر اشعار او عرفانی است مانند
گر خداوند نظر بر فقرا اندازد
در و دیوار بر او حل معما سازد
در فیض ازلی باز شود گر روزی
مرغکی یا ملخی مرشد و ملا سازد
من کجا شعر کجا قافیه چون باشد و وزن
شربتی لعل به کام من رسوا سازد
یا درباره نماز شب
یارب تو مگیر از من ، این سوز سحرگاهی
زیرا که ندارم جز، درگاه تو درگاهی
سرمایه ی من نَبوَد ، جز راز و نیاز شب
ور نه که منم موری ، محتاج پر کاهی
اشعار او بیشتر خط فکری او را دنبال می کند از نگاه او جهان خلقت سراسر اعجاز است و در و دیوار معلم انسانها هستند.
مانند شعری درباره شاگردی انسان درپیشگاه عنکبوت یا "خلقت مگس" و شعر "قانون جذب" که در مورد خلقت جمادات است